+ نوشته شده در شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۶:۴۹ ب.ظ توسط رها
|
چه کسی خواهد شست اشک از گونه ی من٬ چه کسی بگذارد مرهم ِ صبر به زخم غم تنهایی من٬ چه کسی خواهد ریخت اشک بر شانه ی من٬ چون تو دوری از من؟ چه کسی خواهد بافت گیسوی سبز پریشانی من؟ چه کسی خواهد دوخت وصله ی شوق به پیراهن تنهایی من٬ چون تو دوری از من؟ تو چه دوری از من٬ و چه نزدیک به اندازه ی خون در رگ من و خدا می داند که موءذن زین پس روی آهنگ تپش های دل خسته ی من خواهد خواند. گر نباشی به چه کس خواهم گفت: "دوستت میدارم"؟